مدتی هست که دیگه خیلی بازی هامون هدفمند نیست.. یعنی اینطوری نیست که من از اینستاگرام یا پینترست یه چیزایی ببینم و بگم بیا درستش کنیم یا بیا این بازی رو بکنیم.. بعضی وقتا هم پیش میاد ها.. اما خیلی کمتر شده. دلیلش هم اینه که متوجه شدم اشتباه بوده کارم..

خطوط در هم میکشیم

دیدم حوصله ش سر رفته و دنبال یه سرگرمی میگرده.. جامدادیش رو که توش ماژیک و مداد و قیچی و چسب هست رو با چند تا کاغذ رنگی دادم دستش.. گفتم من یه کاری دارم، انجام میدم و میام پیشت.. داشتم توی دفترچه م فکر مشغولی هام رو مینوشتم (طبق عادت همیشگیم.. باعث میشه کمی از نگرانی هام کم شه) کارم 10 دقیقه ای طول کشید.. رفتم پیشش دیدم این خطوط سیاه و آبی رو کشیده..

گفتم چقدر جالبه.. انگار یه شکلایی توشه..

لوازم مورد نیاز

لوازم مورد نیاز

میگردیم و اشکال معنا دار پیدا میکنیم

گفتم ریحان یه حیوونی وسط نقاشیت پیدا کردم.. چشماش گرد شد.. گفتم صبر کن الان میبینیش.. رنگش که کردم گفت مامان یه بزه و براش شاخ کشید.. گفت پس جرا براش سم نکشیدی، بزا سم دارن.. و براش سم کشید.

ماژیک قرمز رو برداشت و گفت این پایین یه حیوونیه که داره علف میخوره! گفتم چه حیوونی؟ گفت صبر کن کاملش کنم خودت حدس بزنی.. و اینطور شد که گاو نقاشی مون 8 تا پا داشت و من فقط پاهاش رو تونستم ببینم..

انار آب لمبو

سمت راست هم نمایی از انار آب لمبو شده اس.. اینطوری که اناری که ته یخچال مونده و پوستش خشک شده رو آروم آروم فشار میدیم تا دونه های انار بترکن.. بعد که آب زیر پوست انار جمع شد یه سوراخ کوچیک میکنیم تا آب انار خارج شه.. برای خودم درستش کرده بودم ولی متوجه شدم ریحان خیلی دوست داره..

ببین و پیدا کن

ببین و پیدا کن

4.1/5 - (21 امتیاز)